دو سال پس از ورود عسکرخان به تشکیلات ماسونی فرانسه، میرزا ابوالحسنخان ایلچی (خواهرزاده و شوهر خواهر میرزا ابراهیم خان کلانتر، ملقب به اعتمادالدوله که یهودیالاصل و جدیدالاسلام نیز بود)، هفت ماه پس از ورود به انگلیس در ۱۴ یا ۱۵ ژوئن ۱۸۱۰، با تشریفات با شکوهی، به جرگه فراماسونری پیوست و به او مقام شامخ «استاد اعظم پیشینِ» گراندلژ انگلستان و «استاد اعظم منطقهای» ایران اعطا شد.
چهارم تیر ماه سال 86 طی مقاله ای با عنوان «بیلدربرگ؛ دولت نامرئی جهان» که در صفحه 12کیهان به چاپ رسید، با ارائه اسناد غیرقابل انکاری از وجود سازمان سری و مخوف «بیلدربرگ» پرده برداشتیم. سازمانی که صهیونیست ها تقریباً هر سال یکبار در نشست کاملاً غیررسمی و سری آن رهبران سیاسی جهان، رئیسان شرکت های بزرگ و محافل مالی عظیم که بازوهای اقتصادی و بازرگانی دنیا را در انحصار دارند، و نیز صاحب نظران عرصه های سیاسی، اجتماعی و تبلیغاتی را در یک نقطه جمع کرده و پشت درهای بسته دستور کار سال آینده جهان را تعیین می کند.
" .... فروغی به عنوان یك مهره و عامل بلكه به عنوان یك سیاست پرداز بسیار عمل كرد.... فروغی حلقه واسطه نسل كهن فراماسونهای عهد قاجار " ملكمها و مشیرالدولهها " با فراماسونهای نسل بعد بود. او در رأس حلقهای از متفكران و برجستگان فراماسونری ایران ... روح فراماسونری را ، از طریق اهرم حكومت و سیاست ، در كالبد فرهنگ جدید ایران ، كه در دوران پهلوی شكل گرفت دمید....