مسلما اگر 120نفر از ستارگان برجسته سينماي جهان يا بازيكنان بزرگ فوتبال يا رهبران شبه نظاميان سه روز پشت درهاي بسته و با حضور نگهبان ها تشكيل جلسه مي دادند، واشنگتن پست و ساير روزنامه ها تلاش هاي مجدانه اي به عمل مي آوردند تا اين رويداد را گزارش كنند.
پس چگونه است كه وقتي 120نفر از قدرتمندترين سرمايه گزاران و رهبران سياسي جهان پشت درهاي محافظت شده ديدار مي كنند، هيچ كنجكاوي برانگيخته نمي شود؟
رهبران بيلدربرگ از مقاومت فزاينده برخي كشورهاي اروپايي در واگذاري حاكميت خود به اتحاديه اروپا، تداوم آشوب سياسي در ژاپن (برادران آنها در كميسيون سه جانبه، آوريل سال گذشته كه در توكيو تشكيل جلسه دادند، ترتيب سقوط نخست وزير را دادند) و تعميق آشوب اقتصادي در اتحاد شوروي سابق نگران بودند.
بيلدربرگ موافقت كرد براي بهره برداري از منابع طبيعي اتحاد شوروي سابق و هندوچين يك «شوراي عالي» مركب از 12عضو تأسيس كند. كميته اي براي انتخاب اين 12عضو تعيين شد.
سخنگويي از بيلدربرگ گفت اعضا بايد «از چنان جايگاهي برخوردار باشند كه به سران كشورها و رهبران پارلمان در سراسر جهان دسترسي سريع داشته باشند.» اين 12 عضو، كشورهاي غربي را زير فشار مي گذارند تا مبالغ ميلياردي بيشتري را به جمهوري هاي اتحادشوروي سابق بفرستند. آنها در مذاكره با رهبران جمهوري هاي شوروي سابق اين كمك را وعده مي دهد.
هنري كيسينجر، درسال 1992 از پيشرفت بزرگ در تحقق هدف بيلدربرگ، براي تاسيس دولت جهاني، صحبت مي كرد. وي سناريويي را ترسيم كرد كه در آن خارجي ها به آمريكا هجوم مي آورند و آمريكايي ها براي «نجات» خود، از سازمان ملل استقبال مي كنند.
براساس طرح سري بيلدربرگ كه در اين نشست به بحث گذاشته شد، هم زمان با تجهيز سازمان ملل به ارتش جهاني و تبديل ماليات مستقيم به منبع درآمد ديگري براي آن، جهان را مي توان براي سهولت اداره به «مناطق» عمده تقسيم كرد. اروپاي غربي از پيش آماده مي شد كه در سال 1993 مرزها را بردارد. قرار بود اروپا تا سال 1996 پول رايج واحدي داشته باشد.
درسال 1990، بيلدربرگ پس از غيبت بي سابقه پنج ساله، به ايالات متحده بازگشت و رئيس جمهور، جورج اچ دبليو بوش، را زيرفشار گذاشت تا وعده معروف خود را درباره وضع نكردن ماليات جديد زيرپا بگذارد. وي اين قول خود را شكست و در انتخابات 1992 شكست خورد.
بيلدربرگ در سال 1987 به ما رو دست زد و نشست سري آن سري ماند. اما با كمك منابع مهم، تعيين محل جرم و پي بردن به برخي از اخبار آن امكان پذير شد.
بچه هاي بيلدربرگ حتما احساس رضايت كردند كه در روزهاي 26-24 آوريل 1987 در اقامتگاه مجلل ويلا دسته2 جلسه مخفيانه برگزار كردند- هيچ گزارشگر يا فيلم برداري بيرون دروازه هاي محل پرسه نمي زد.
به قدرت رساندن جورج اچ دبليو بوش در مقام رئيس جمهور آمريكا، كسب منابع پولي بيشتر براي آفريقا و پايان دادن به تبعيض نژادي در آفريقاي جنوبي در دستور كار نشست بيلدربرگ در سال 1986 قرار داشت. در حقيقت، بوش در سال 1988 به رياست جمهوري انتخاب شد، دلارهاي ماليات پردازان روانأ آفريقا و آفريقاي جنوبي تحويل دولت سياه پوستان شد.
همين طور كه با ابهام به من نگاه مي كرد، گفت: «يك جور نشست ديپلماتيك است. اين كافه و كل هتل فقط به روي آنها باز است. شما همه بايد بيرون مي رفتيد.» با لحن اطمينان بخشي گفتم: «البته من فقط اينجا آمده ام تا چيزي را براي كسي ببرم» حالا افراد بيشتري در آن حوالي مي چرخيدند و راحت تر مي توانستم قيافه آرام يك بيلدربرگي را به خود بگيرم و بگردم. سرميزي در اتاق كنفرانس رفتم و فقط تعدادي بروشور هتل پيدا كردم. آنها را برداشتم - در اين حرفه، آدم اول بر مي دارد و بعد بررسي مي كند.
با وجود آنكه گزارش هاي رسانه هاي غالب به طور كلي ماهيت تشويقي داشته و دارند و فاقد اهميت بوده و هستند و با توجه به ماهيت موضوع هايي كه نخبگان جهاني پشت درهاي بسته به بحث مي گذاشتند، بيلدربرگي ها احساس كردند بايد از انكار خود دست بردارند.
آنها برگزاري مصاحبه هاي مطبوعاتي پيشاپيش نشست ها را شروع كردند و درآن فهرست ناقص شركت كنندگان را عرضه و تأكيد مي كردند كه كامل است و مي گفتند دراين سه روز كار چشمگيري انجام نمي دهند. بعداً، پس از نشست، مصاحبه مطبوعاتي ديگري برگزاري مي كردند و اعلام مي كردند كه كاري انجام نداده اند.
اگر 120ستاره سينما يا 120بازيكن فوتبال حرفه اي هر سال دراقامتگاهي محصور گردهم مي آمدند و نگهبان هاي مسلح از آن محافظت مي كردند، به هر دري مي زديد كه ببينيد چه اتفاقي افتاده است. پـس چرا وقتي 120 نفر از برجسته ترين رهبران جهان در عرصه امور مالي و سياست به اين شكل گرد هم مي آيند، هيچ كنجكاوي بروز نمي كند؟
گروه بيلدربرگ سازماني متشكل از رهبران سياسي و سرمايه گذاران بين المللي است كه بهار هر سال براي تعيين خط مشي جهاني به صورت سري تشكيل جلسه مي دهد. اين گروه حدود 110 شركت كننده ثابت دارد- اعضاي خانواده راكفلر، خانواده روچيلد(1)، بانكداران، رأساي شركت هاي بين المللي و مقامات بلندپايه دولتي از اروپا و آمريكاي شمالي.