همين طور كه با ابهام به من نگاه مي كرد، گفت: «يك جور نشست ديپلماتيك است. اين كافه و كل هتل فقط به روي آنها باز است. شما همه بايد بيرون مي رفتيد.» با لحن اطمينان بخشي گفتم: «البته من فقط اينجا آمده ام تا چيزي را براي كسي ببرم» حالا افراد بيشتري در آن حوالي مي چرخيدند و راحت تر مي توانستم قيافه آرام يك بيلدربرگي را به خود بگيرم و بگردم. سرميزي در اتاق كنفرانس رفتم و فقط تعدادي بروشور هتل پيدا كردم. آنها را برداشتم - در اين حرفه، آدم اول بر مي دارد و بعد بررسي مي كند.
با وجود آنكه گزارش هاي رسانه هاي غالب به طور كلي ماهيت تشويقي داشته و دارند و فاقد اهميت بوده و هستند و با توجه به ماهيت موضوع هايي كه نخبگان جهاني پشت درهاي بسته به بحث مي گذاشتند، بيلدربرگي ها احساس كردند بايد از انكار خود دست بردارند.
آنها برگزاري مصاحبه هاي مطبوعاتي پيشاپيش نشست ها را شروع كردند و درآن فهرست ناقص شركت كنندگان را عرضه و تأكيد مي كردند كه كامل است و مي گفتند دراين سه روز كار چشمگيري انجام نمي دهند. بعداً، پس از نشست، مصاحبه مطبوعاتي ديگري برگزاري مي كردند و اعلام مي كردند كه كاري انجام نداده اند.
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نظرتان در مورد مطالب وبلاگ چیست؟
مهمترین برنامه جهت تعجیل در ظهورچیست؟
آمار سایت