شاید یك عده سریع موضع بگیرن كه «ای بابا! سریاله دیگه! شما هم كه تا می بینید یه چیزی طرفدار داره ، سریع می كوبین تو سرش!» اما حقیقت اینه كه صهیونیسم ، از هر حربه ای برای رسیدن به هدفهاش استفاده می كنه. یه مثال می زنم تا این موضوع رو بهتر متوجه بشید.
عبارت «موش» كه سال ها در اروپا ، خطاب به یهودیان گفته می شد ، نه با مقابله به مثل یهودیان كه طی یك جریان فرهنگی - رسانه ای ، در مدت چند سال عملآ از بین رفت. چطور؟ اكثر ما انیمیشن «میكی موس» كه بازگو كننده ماجراهای موشی زیرك در مقابله با توطئه های دشمن بود را دیده ایم. بخش اول عبارت Mici Mouse (كه به معنای «میكی موشه» است) یعنی Mici ، در ذهن واژه Mike (مخفف میكائیل كه از اسامی عبرانی است) را تداعی میكند و از سوی دیگر واژه Mice ، به معنی جمع كلمه Mouse یعنی موش هاست و در كل ، در دل نام این انیمیشن ، ارتباطی چندگانه بین موش و یهود نهفته است. این موش زیرك و دوست داشتنی ، آنچنان در دل های بینندگان نفوذ می كند كه دیگر تركیب «موش كثیف» ، تركیبی ناخوشایند و ناچسب به نظر نمی رسد.
در موردی دیگر كه بیشك شاهكار انیمیشن سازی جهان است یعنی «تام و جری» ، پیروز بلامنازع داستان ، همیشه «جری» یا كاركتر موش است. تا جایی كه بیننده آرزو می كند كاركتر «تام» یا گربه نیز هر از چندگاهی پیروز شود. ولی گوبا قرار است این یك سرنوشت محتوم و غیرقابل تغییر تاریخ باشد كه همیشه «موش» پیروز خواهد بود ؛ موشی كه در خود بار معنایی یهودی را نهفته دارد.
به هر حال كودكانی كه طی دو یا سه دهه پیش این انیمیشن ها را تماشا می كردند ، اكنون بزرگسالانی هستند كه دیگر برایشان عبارت «موش كثیف» به معنای «یهودی» مفهومی ندارد و در اروپای ضدیهود ، «موش كثیف» تركیبی نامأنوس بوده و موش به عنوان موجودی دوست داشتنی ، زیرك و مهربان ، بار معنایی جدیدی یافته است.
پس می بینیم كه هیچ چیز ، اون چیزی نیست كه ما فكر می كنیم و صهیونیست ها ، كم كم دارن عقاید و تفكرات ما رو به نفع خودشون تغییر می دن. حالا به این مقدمه نسبتآ طولانی ، می رسیم به بحث اصلی خودمون یعنی «سریال جومونگ».
جومونگی كه همچون موسی (ع) در خانه فرعون (امپراطور) رشد و نمو می كند ، برعلیه وی می شورد و در نهایت مردم آواره را با گذراندن از رودخانه ای پهناور (كه گذر موسی (ع) از رود نیل را تداعی میكند) ، به سرزمین خالی از سكنه (!) پدرانش یعنی چوسان قدیم (ارض موعود) وارد می كند.
چو سان در ذهن عبارت «جو سان - JewSun» یعنی خورشید یهود را متبادر می سازد و ماجرا آنجا شگفتآور میشود كه خورشید در تورات ، نماد ارض موعود یا سرزمین مادری باشد! چوسان كه ارض موعود شد ، منجی این قوم - جومونگ - نیز راهبی یهودی می شود (Jew Monk = راهب یهودی) و پایه های ابتدایی امپراطوری خود را در جو لبن (Jew Lebun = لبنان یهودی) بنا می كند. در اكثر واژه های كلیدی این افسانه كره ای ، «جو» و یا چیزی شبیه آن (كه دقیقآ با همین تلفظ ، در زبان لاتین به معنای یهودی است) به كار رفته است. شایان ذكر است لازم نیست دقیقآ املای این لغات صحیح باشد. چراكه در عمل هم ممكن نیست. بلكه نویسندگان این افسانه كوشیده اند از اسامی و یا كلماتی بهره ببرند كه بیشترین شباهت را با اسامی و مفاهیم یهود داشته باشند و تلفظ مشابه آنها - نه الزامآ املاء - اهداف صهیونیستی عناصر پشت پرده این مجموعه را در ذهن بینندگان نهادینه كند. جالب اینكه بیشتر این عبارات ، اسامی خاص هستند تا درصورت ترجمه و دوبله به زبانهای دیگر ، تغییر نكنند.
البته آنچه ذكر شد ، سوای موارد متعدد نمادگرایی تصویری - صهیونیستی این سریال است. اگر نقشه چوسان قدیم كه بر روی پوست ترسیم شده را دیده باشید ، فقط كافیست تا نقشه فرضی ارض موعود صهیونیست ها (نیل تا فرات) را قبلآ دیده باشید تا از این شباهت بی اندازه به شگفت آیید. همچنین در زمینه سكانسهای مختلف این سریال ، ستاره شش گوش و یا تصاویر متعدد پرچم هایی با نقش خورشید كه نماد ارض موعود صهیونیست هاست مواجه می شوید.
از اینها كه بگذریم ، نقش «كابالا» یا عرفان و سنت شفاهی یهود و پیشگویی هایشان در این سریال غوغا میكند. گویا قرار نیست هیچ تصمیمی بدون اذن پیشگوهای زن این سریال انجام گیرد. لابد آنها هم حداقل یك «نوستراداموس» یا «ربی یهودا» ، «اری مقدس» ، «ربی شمعون» و دیگر كابالیست های یهودی لازم دارند تا برایشان ، واقعه 11 سپتامبر را پیشگویی كند و از آینده روشن قومشان بگوید. تأكید بسیار بر مسئله پیشگویی ، پرده از نیتی شوم و شیطانی برمیدارد كه آن چیزی جز نامگذاری دهه دوم قرن بیست و یكم به نام دهه كابالا نیست. آنچه در این سریال و دیگر فعالیت های فرهنگی - رسانه ای یهود به آن پرداخته می شود ، آماده سازی ذهن مردم جهان برای پیاد شدن مفاهیم دلخواهشان است. همانگونه كه فیلم ها ، سریال ها و آوازه خوانیهای سبك متال و ... دهه نود ، جهان را برای ورود به عصر ترانس مدرنیسم كه همان Satanism و یا شیطان پرستی بود ، آماده كرد.
جومونگ كه گویا «ماشیح یهود» بوده و قومش نیز همان فرزندان برتر خداوند هستند ، ارتباطی تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد. آنگونه كه همواره مورد عنایت الهی است و حتی همچون پیامبران بنیاسرائیل (طالوت و داوود) ، خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته و سربازانش با تعدادی كم ، بر دشمنان بسیار خود از امپراطوری چینیها (هان) پیروز می شود.
نقش زنان در این سریال (اعم از كاركترهای مثبت و منفی) ، انسان را به یاد پیامبران زن هفتگانه یهود و یا حداقل دیگرانی چون ریوقا ، ساره ، یائل و ... می اندازد. شخصیت بانو «سوسانو» ، بسیار شبیه «دبورا» پیامبر زن یهودی است كه بنابر فصل های 4 و 5 كتاب شوفطیم از مجموعه عهد عتیق ، بر سربازان سیسرا پیروز می گردد و یا اقدامات تجاری وی ، «گراسیا ناسی» زن تاجر معروف یهودی و عامل اصلی نفوذ یهودیان در دربار عثمانی را در خاطر زنده می كند. بانو سویا (همسر جومونگ) نیز كه ابتدا به اسارت می رود ، ولی پس از بازگشت به خاطر اهداف عالیه قوم همسرش ، از معرفی مجدد خود سرباز می زند ، شما را یاد داستان «هدسه» كه بنابر فیلم صهیونیستی «یك شب با پادشاه» ، به زور از خانه عمویش مردخای ربوده شد و به همسری خشایار شاه درآمد ، میاندازد.
در بررسی شخصیت های زن این سریال ، از هدسه كه با نفوذ در دربار ایران ، مقدمات قتل 77000 ایرانی را فراهم نمود بگذریم (كه شرح آن در دفتر استر از مجموعه عهد عتیق آمده است) ، به یاد «ركسلانه» یا «خرم سلطان» یهودی می افتیم كه با نفوذ در دربار سلیمان ، پادشاه عثمانی به همسری وی درآمد و با قتل ولیعهد «مصطفی» ، بالاخره منجر به قتل سلطان سلیم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ های ایران و عثمانی شد. در دیالوگهای این سریال ، فراوان عبارات آوارگی ، اسارت ، سرزمین مادری و تاریخی ، كوچ و ... به چشم می خورد كه همگی یاأور فرازهایی از تورات است.
جومونگ برای دفاع از خود ، حق دارد از سلاح های نامتعارف زمان خودش مانند شمشیر فولادی ، بمب های آتشزا و ... برعلیه دشمنان خود استفاده كند. تا جایی كه بیننده ، این برتری تسلیحاتی را نوعی حق مسلم وی می داند كه حاصل هوشمندی و تخصص كارگزاران اوست. همانگونه كه باید صدها كلاهك اتمی رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد.
دشمن اصلی جومونگ ، امپراطوری چینی ها یا همان «هان» است كه سربازهایش ، با پری كه بر روی كلاهخودهایشان دارند ، بیشباهت به جنگاوران مسلمان نیستند. منطقی هم به نظر می رسد. باید در مقابل نفوذ روزافزون اقتصادی چینی های كومونیست در مقابل ایالات متحده كه 80 درصد ثروتش در اختیار جمعیت حداكثر 6 درصدی یهودیان است ، ایستاد. یكی از این راه ها ، قدرت گرفتن كره به عنوان متحد امریكا و اسرائیل در حیاط خلوت چین است.
توجه بیش ار حد این سریال به مقوله تجارت ، بی شك برای یهودیان زرپرست ، زیبندهتر است تا شینتویستها و مائویستهای روح گرای شرق آسیا. شاید هم صهیونیست نمی تواند قبول كند كه پیروان مكتب كومونیسم (چین) ، امروز اینگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند. لابد كره هم به عنوان همپیمان ایالات متحده و اسرائیل ، با توجه بیش از حد به مقوله تجارت در این افسانه تازه ساز (!) ، به دنبال ایجاد مقدمات فرهنگی جهت سرازیر نمودن هرچه بیشتر تولیدات خود در كشورهای هدف (مانند ایران) است. چرا كه مناسبات اقتصادی 12 میلیارد دلاری بین ایران و كره و نیز داشتن مقام سوم صادرات به ایران ، چشم طمع چشم بادامیهای كرهای را هرچه بیشتر به سوی این مرز پرگهر جلب كرده است.
این در حالی است كه نوادگان جومونگ ، بارها در مجامع بین المللی هم داستان با امریكا و اسرائیل ، فعالیتهای صلحآمیز هسته ای ما را محكوم نموده اند. نمی دانم چرا باید بازارمان را در اختیار كشوری بگذاریم كه حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته این تنها گذاره اقتصادی - تجاری این مجموعه نیست. بلكه موارد دیگری همچون نقش شركت گوگل در القاء تبلیغات غیرمستقیم نیز در این سریال مشهود است. آنجا كه قرار است امپراطوری نوبنیاد جومونگ «گوگوریو» نام گیرد ، بیننده را به یاد تبلیغات و شایعات گسترده مبنی بر تأسیس كشوری به نام گوگوریو یا گوگلند در جزیرهای G شكل (لوگوی اصلی شركت گوگل) در اقیانوس آرام از سوی مدیران گوگل میاندازد.
البته با تمام تلاش و زبردستیای كه نویسندگان و دستاندركاران كرهای - اسرائیلی این مجموعه به خرج دادند ، هیچگاه نخواهند توانست اسامی برخی شخصیت ها و كاركترهای این سریال مانند «مگول» ، «یاگاك» و «ماگاك» را كه از دیدگاه ترمینولوژی یا اصطلاح شناسی ، همان «مغول» ، «یأجوج» و «مأجوج» خودمان هستند را با پوشش فرهنگی بپوشانند. چرا كه همواره در پشت این اسامی ، قتل ، غارت ، خونریزی و توحش نهفته است. البته این افراد ، بد نیست بدانند كه مردمان این سرزمین ، همان صاحبان فرهنگی هستند كه مغول ها را مسلمان نمودند و همچنین بنابر برخی تفاسیر ، این ذوالقرنین یا كوروش ایرانی بود كه اسلاف و اجداد آنها یعنی یأجوج و مأجوج را از این سرزمین بیرون راند.
به هر حال اگر یكی از قسمت های این سریال را از دست دادید ، چندان نگران نباشید. چون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، به كرات آن را برایتان تكرار می نماید.