loading...
awaken

 يک سوال

 

با دقت در مطالبي که تاکنون پيرامون فراماسونري مطرح گرديد، مسلماً يک سوال بسيار مهم در ذهن خوانندگان مجترم به وجود مي آيد:

 

چرا گروه هاي ماسوني که تلاش دارند تا حکومت ضد مسيح  = AntiChrist) دجال( را برپا کنند،(455) به جاي مخالفت با واتيکان و ساير نهادها و کشورهاي مسيحي، به مبارزه با مسلمانان و به خصوص ايرانيان پرداخته اند؟

 

در پاسخ بايد گفت که تنها دين آسماني که در حال حاضر در جهان وجود دارد و با قدرت تمام در مقابل فراماسونري و ساير تفکرات الحادي ايستاده است، دين مبين اسلام مي باشد. زيرا مسيحيت تحريف شده ي کنوني (نه شريعت واقعي حضرت مسيح (ع))  و  يهوديت  تحريف  شده ي  کنوني  (نه  شريعت  واقعي  حضرت موسي (ع))، تنها به صورت ظاهري و سطحي به انجام آيين عبادي مي پردازند.

 

از سوي ديگر، به دليل ضعف تعليمات جهادي در مسيحيت و يهوديت تحريف شده، اين اديان توانايي مقابله با دشمنان دين را ندارند و به راحتي شکست مي خورند.

 

علاوه بر اين ها تشکيلات مذهبي مسيحيت و يهوديت و سران  آن ها،  غرق  در  فساد  و بي کفايتي هستند که نمونه ي آن را در واتيکان کنوني و کنيسه هاي اسراييل نيز مي بينيم؛ اين فساد و بي کفايتي تشکيلات مذهبي مسيحيت و يهوديت تحريف شده، سبب مي شود که اين دو دين در عصر حاضر نتوانند به مقابله با فعاليت هاي شيطاني فراماسونري و تشکيلات مشابه بپردازند.

 

اما نکته ي مهم ديگري که مي توان در پاسخ به سوال مذکور اشاره کرد، اين است که حتي اگر دشمني فراماسونري را صرفاً با حضرت مسيح (ع) بدانيم و تلاش براي تشکيل حکومت (AntiChrist) را نيز در اين راستا توجيه کنيم، باز اين مطلب که بيشترين دشمني فراماسونري با اسلام و ملتهاي مسلمان است، نشان مي دهد که فراماسون ها  آيين حضرت  عيسي (ع) را بيشتر شبيه  به  آيين  مقدس  اسلام  مي بينند تا آيين مسيحيت منحرف شده ي کنوني. بدين ترتيب فراماسون ها که اخلافشان (کاباليست ها)، کتب مقدس از جمله انجيل را تحريف کرده اند، براي مبارزه با حضرت مسيح (ع)، بيشتر با اسلام مبارزه مي کنند؛ چرا که اين دين عزيز را بيش از هر دين ديگري شبيه به آيين اصلي و تحريف نشده ي آن پيامبر بزرگوار مي بينند.

 

از سوي ديگر، فراماسون ها احتمالاً با مطالعه در کتب اسلامي دريافته اند که اگر روزي حضرت مسيح (ع) قيام کند، قيام وي زير مجموعه اي از قيام اصلي منجي مسلمانان يعني حضرت مهدي (عج) خواهد بود و بدين ترتيب حضرت مسيح (ع)، خود يکي از ياران امام زمان (عج) خواهد بود. بنابراين ماسون ها مي دانند که براي مبارزه با حضرت مسيح (ع)، قبل از هر چيز بايد با فرمانده ايشان يعني حضرت مهدي (عج)  مقابله  کنند.  به  همين  دليل  بيش  از  همه  به   مبارزه   با   اسلام پرداخته اند. (البته لازم به ذکر است که ماسون ها، به خدا، پيامبر و ماوراءالطبيعه اعتقادي ندارند.(456)  منظور  ما  از  اين  که  ماسون ها  براي  مقابله  با  حضرات مهدي (عج)  و عيسي (ع) آماده مي شوند، اين است که اين گروه ها فکر مي کنند که در آخرالزمان ممکن است اشخاصي معمولي با استفاده از روايات اسلامي، خود را حضرت مهدي (عج) و حضرت عيسي (ع) معرفي نمايند و بدين ترتيب با استفاده از حمايت مردمي، بر ماسون ها و همپيمانانشان بتازند! بدين ترتيب تفکر آن ها در مورد حضرت مهدي (عج) و حضرت عيسي (ع) نيز باطل بوده و آنان را انسان هايي معمولي که در آخرالزمان زندگي مي کنند، مي دانند و با اين تفکر باطل، خود را براي مقابله با اشخاصي معمولي (نه اعجازگر) آماده مي کنند. ان شا الله خداوند مکرشان را باطل نمايد.)

 


تمهيدات اسلام براي مقابله با فراماسونري

 

دين مبين اسلام که کاملترين برنامه براي زندگي انسان ها است، همواره راهکار ها و رهنمود هايي براي مقابله با دشمنان دين و حفاظت از اعتقادات ارايه کرده است. حتي در بسياري از موارد، پيشگويي ها و رهنمود هايي در قالب آيات قرآن و روايات معصومين (ع) ارايه شده است تا با تأسي و تکيه بر آن ها بتوان بر شرايط دشوار زمان (به خصوص زمان غيبت صاحب الامر (عج)) غلبه کرد.

 

از نکات شگفت انگيزي که در اين ميان وجود دارد، اين است که خداوند دانا و قادر متعال که علم او بر همه چيز احاطه دارد، پيشگويي ها و رهنمود هايي را به صورت مستقيم در آيات قرآن و به صورت غير مستقيم از زبان معصومين (ع) بيان فرموده است، تا به کمک آن ها بتوان با بزرگترين دشمن دين در طول تاريخ يعني فراماسونري مقابله کرد. به خصوص اگر از دريچه ي بحث دجال به فراماسونري نگاه کنيم، اين مسأله خود را بيشتر نشان مي دهد. (البته لازم به ذکر است که فراماسونري يک اسم است و نامي است که به يک تشکيلات  گسترده  اطلاق  مي شود.  بنابراين  هنگامي  که  از  فراماسونري  نام مي بريم، منظورمان تنها لژ هايي که در کشور هاي مختلف وجود دارند نيست؛ بلکه مقصودمان کشور هاي ماسوني همچون آمريکا و اسراييل و نيز فرقه هايي همچون اوانجليسم و ... نيز مي باشد. بنابراين اصطلاح فراماسونري، يک اصطلاح گسترده است.)

اسلام تمهيدات فراواني براي مقابله با جريان بسيار مخرب فراماسونري به کار گرفته است تا مسلمانان به کمک آن ها با اين دجال احتمالي آخرالزمان مقابله کنند. در اين بخش به مهمترين تمهيدات به کار گرفته شده توسط اسلام اشاره مي کنيم:

 

1 – معرفي مکرر فرعون به عنوان يکي از بزرگترين  طاغوت ها.

همان گونه که در قسمت هاي مختلف مقاله ملاحظه کرديد، تعاليم الحادي و شيطاني  کابالا  و  فراماسونري،  مباني  خود  را  از  فرهنگ  و  تمدن  طاغوتي فراعنه ي مصر باستان کسب کرده است.(457) اين مباني مصري از چنان اهميتي در فراماسونري برخوردار است که حتي گروه هاي فراماسونري مانند طيف  (Shriner)  که  به  آداب  و  رسوم  الحادي  اعراب  جاهلي  علاقه  نشان مي دهند، کماکان  از  مباني  مصري  نيز  تبعيت  مي نمايند.  در واقع  مي توان  گفت  که شالوده ي کابالا و فراماسونري نيز از تعاليم و نمادهاي مصر باستان تشکيل  شده  است.  در  تصاوير  زير  نيز  بخشي  از  اين  نماد ها  را  ملاحظه مي فرماييد:

 
 
تعدادي از نماد هاي مشابه فراماسونري و مصر باستان


 
تعدادي از نماد هاي مشابه فراماسونري و مصر باستان

 
همان گونه که ملاحظه فرموديد، تعداد زيادي از نمادهاي فراماسونري، مشابه نمادهاي مصر باستان هستند و اين مطلب نيز اقتباس فراماسونري را از فرهنگ الحادي مصر باستان، تاييد مي نمايد.(458)

خداوند متعال که داناي همه ي امور است، در قرآن کريم مطالب فراواني در مذمت و نکوهش فرعون و وزيرش هامان بيان داشته است؛ به طوري که نام فرعون، بيش از نام هر طاغوت ديگري در قرآن ذکر شده و مورد نکوهش واقع شده است. در زير  بخشي از اين آيات را ملاحظه مي فرماييد:(459)

 
 





 
بخش هايي از آيات قرآن مجيد که به نکوهش بني اسراييل پرداخته اند
 

اين  مسأله  که  با  وجود  زيستن  حکام  ظالم  ديگري  همچون  آشوربانيپال  و بخت النصر دوم در طول تاريخ،(460) خداوند به آن ها اشاره نمي کند، اما بارها به فرعون اشاره مي نمايد، نشان مي دهد که از نظر خداوند متعال، فرعون و فرعونيان خطرناکترين دشمن براي اديان الهي بوده و شناخت آنان بيش از همه براي مسلمانان ضروري است.

قطعاً خداوند متعال که داناي گذشته و حال و آينده است، با توجه به اين که طاغوت هاي آينده ي جهان را ادامه دهنده ي راه فرعون مي دانسته است، به معرفي مکرر فرعون در قرآن پرداخته تا مسلمانان را از خطر فرعون و فرعونيان آگاه نموده و آنان را از افتادن در چنگال فرعونيان زمان (فراماسون ها) برحذر دارد.

اين اشاره ي شگفت انگيز و اعجاز گونه ي قرآن به فرعون و فرعونيان و برشمردن خطرات آن ها، نشان مي دهد که خداوند متعال، مسلمانان را از خطري که در آخرالزمان به وسيله ي فرعونيان (فراماسون ها) ايجاد مي شود، آگاه نموده و بدين ترتيب آنان را در مقابله با اين گروه ملحد، تشويق کرده است.


 

2 – بيان خباثت هاي مکرر يهود و بني اسرائيل در قرآن و  نکوهش آنان.

قوم بني اسراييل، يکي از خيانتکارترين و پيمان شکن ترين اقوامي است که مي توان در طول تاريخ يافت. در دسيسه ها و توطئه هاي مهمي که در طول تاريخ اتفاق افتاده است، عمدتاً مي توان ردپاي بني اسراييل را مشاهده کرد. به همين دليل، پس از پراکنده شدن بني اسراييل در بين اقوام ديگر، همواره ساير اقوام تلاش مي کردند تا خود را از دسايس اين قوم دور بدارند.

قوم بني اسراييل، نقش بسيار مهمي در انتقال مفاهيم ماسوني مصر باستان به اروپا و آمريکاي امروز داشته است و در اين راه با ايجاد تعاليم کابالا، تعاليم پراکنده ي مصري را منسجم تر کرده است. براي دريافت بهتر اين مسأله، بهتر است نگاهي دوباره به جريان انتقال مفاهيم ماسوني از مصر باستان به اروپا بيندازيم:(461)

قوم بني اسراييل که توسط حضرت موسي (ع) و به دستور خداوند از چنگال فرعون و فرعونيان رهايي يافته بودند، پس از رفع خطر فرعونيان، به ناسپاسي نعمت هاي خدا پرداختند و گوساله پرستي اختيار کردند. اما مجدداً لطف خدا شامل حال آنان شده و به شريعت حضرت موسي (ع) بازگشتند. پس از فوت حضرت موسي (ع)، بني اسراييل به جاي پيروي از دين آسماني، شروع به ترويج تعاليم انحرافي مصري کردند که قبلاً اين تعاليم را در مصر آموخته بودند. آنان تعاليم الحادي مصري و تعاليم الحادي ملل مجاور را به هم آميختند و از امتزاج آنان تعاليم منحرف و الحادي کابالا را پايه گذاري کردند و با وقاحت تمام،  اين  تعاليم  منحرف  را  عرفان  يهودي!  ناميدند. آن ها حتي به پيامبران الهي نيز رحم نکرده و حضرت سليمان (ع) را (نعوذ بالله) کافر و مشرک ناميدند تا براي خود شريک جرم بيافرينند.

در ادامه، کاهنان بني اسراييل تعاليم الحادي کابالا را به عده اي از جنگجويان صليبي به نام شواليه هاي معبد آموزش دادند و از طريق آنان اين تعاليم را در سراسر اروپا و سپس آمريکا منتشر نمودند. سرانجام در قرون اخير، تعاليم کابالا به فراماسون ها منتقل شده و آنان نيز انتشار اين تعاليم را بر عهده گرفته اند. بدين ترتيب مي توان گفت که بني اسراييل، پل ارتباطي اصلي بين مصر باستان و  عصر  حاضر  بودند  و  به  وسيله ي  آنان  تعاليم  ماسوني  کابالا  در  دست فراماسون ها قرار گرفت. البته لازم به ذکر است که رابطه ي بني اسراييل با فراماسونري دو طرفه بوده و فراماسونري نيز از آرمان هاي بني اسراييل حمايت مي کند.

از جمله  گروه ها و دشمناني که خداوند در قرآن مکرراً به آن ها اشاره کرده است، بني اسراييل مي باشد. بني اسراييل در قرآن بارها به عنوان قومي پيمان شکن، حسود، بهانه گير، ناسپاس و تنبل معرفي شده است؛ به نحوي که حتي مردم اين قوم، عنايات خداوند را ناديده گرفته و به جيفه هاي پست مادي مشغول بوده اند.

خداوند در آيات بسياري از قرآن، به بيان  کارشکني ها و  نافرماني هاي  قوم بني اسراييل  پرداخته  و  مسلمانان  را  از  پرداختن  به  اعمال  و  رفتار  آن ها باز داشته  است.  همچنين  خداوند  متعال،  در  آيات  بسياري،  به  نکوهش بني اسراييل پرداخته و مسلمانان را از خطر بني اسراييل آگاه کرده است.

در  زير،  بخش هايي  از  آيات  قرآن مجيد  را  که  به  نکوهش  بني اسراييل پرداخته اند، ملاحظه مي فرماييد:


 
بخش هايي از آيات قرآن مجيد که به نکوهش بني اسراييل پرداخته اند
 

نکوهش مکرر بني اسراييل در قرآن مجيد، آن هم در زماني که در ظاهر، مشرکين مکه دشمن اصلي مسلمانان بودند، نشان مي دهد که خداوند دانا و حکيم  در  قرآن،  مسلمانان  را  از  خطر  بزرگتري  آگاه  نموده  است  که  همانا بني اسراييل مي باشد. در واقع خداوند حکيم با اشارات مکرر به بني اسراييل در قرآن، به مسلمانان هشدار داده اند که بزرگترين دشمن اسلام در طول تاريخ   و بالاخص در آخرالزمان، بني اسراييل مي باشد.

اين پيشگويي خداوند در قرآن نيز معجزه اي آشکار مي باشد؛ چرا که امروزه مشاهده مي کنيم که دجال احتمالي آخرالزمان يعني فراماسونري، حاصل تعاليم منحرف کابالايي بني اسراييل است و از سوي ديگر نيز فراماسونري با تمام قوا از آرمان هاي منحرف بني اسراييل حمايت مي کند.

بدين ترتيب، اشارات مکرر خداوند متعال به خباثت بني اسراييل در قرآن براي پند گرفتن مسلمانان را مي توان يکي از تمهيدات اسلام براي مقابله با دجال احتمالي آخرالزمان يعني فراماسونري دانست.
 

 

3 – بيان معجزات دقيق علمي در قرآن به منظور مقابله با ادعاهاي علم گرايانه ي فراماسونري.

در بخش هاي مختلف اين مقاله، ذکر شد که تشکيلات جهاني فراماسونري، ادعاهاي علم گرايانه ي فراواني دارد؛ به طوري که بسياري از افتخارات و ادعاهاي خود را بر پايه ي علوم و به خصوص علوم تجربي قرارداده است.

عضويت تعداد زيادي از برندگان جوايز صلح نوبل در فراماسونري،(462) تکيه ي فراوان فراماسونر ها بر نظريه ي انتخاب طبيعي داروين،(463)  استفاده ي فراوان کاباليست ها و فراماسونر ها از هندسه و رياضيات، استفاده از علامت پرگار و گونيا به عنوان يک نماد مهم فراماسونري،(464) مدارک علمي بالاي اعضاي لژها(465) و ... همه از مواردي هستند که فراماسونر ها سعي مي کنند به وسيله ي آن ها خود را متولي و صاحب علم معرفي نمايند و از سوي ديگر، اديان را به تمسخر بگيرند و دينداران را انسان هايي جاهل، بي سواد، دور ازعلم، و خيالپرداز معرفي نمايند. شايد به جرأت بتوان گفت که يکي از ابزارهايي که فراماسونري به شکل بسيار موثري از آن استفاده مي کند و به وسيله ي آن، دانشمندان و دانشجويان را به لژها جذب مي نمايد، همين ادعاي علم گرايانه ي فراماسونري است.

اما بر خلاف ادعاهاي پوچ فراماسونري، اديان الهي و به خصوص دين مقدس اسلام، سرشار از مطالب دقيق علمي بوده و حتي مومنان را به علم آموزي  تشويق کرده اند. در اين ميان، کتاب مقدس قرآن که بدون کم و کاست، سخنان خداوند متعال را در خود جاي داده است، در اولين دقايق و اولين شب نزول وحي به حضرت محمد (ص)، از قلم و خواندن و تعليم سخن مي گويد:



 
حضور کلمات قلم, بخوان و تعليم در اولين آيات نازل شده بر پيامبر گرامي اسلام.(آيات 1-5 سوره ي علق)



کتاب عزيز قرآن، علاوه بر اين که بارها مومنين را به علم آموزي تشويق کرده است، خود نيز حاوي نکات علمي بسيار دقيقي است که خصوصاً در حيطه ي علوم تجربي، اعجاب آور مي باشد.

براي بيان روشن تر اين مطلب، يک نمونه از اين نکات علمي را که جنبه هاي اعجاز قرآن را نشان مي دهد، بيان مي نماييم:

در آيات ابتدايي سوره ي روم، خداوند حکيم دو نمونه از معجزات گرانقدر خود را جاي  داده  است.  يکي  از  اين  معجزات،  مربوط  به  پيشگويي  تاريخي  بوده  و معجزه ي ديگر، مربوط به علوم زمين شناسي مي باشد. قبل از توضيح بيشتر، بهتر است که نگاهي به اين آيات بيندازيم:

 


 

آيات 1-4 سوره ي روم و اعجاز آنها.
 

در اکثر سوره هايي که با حروف مقطعه آغاز مي شوند، خداوند بلافاصله از عظمت قرآن سخن مي گويد؛(466) اما در سوره ي روم، خداوند  بلافاصله  به  جنگ  ايران و  روم مي پردازد؛ اين مطلب مي تواند ما را به اين نکته راهنمايي کند که احتمالاً در داستان جنگ ايران و روم، معجزات و نکاتي وجود دارد که عظمت قرآن و خالق آن را نشان مي دهد؛(467) بنابراين با اين مقدمه، با پشتوانه ي  بيشتري مي توانيم به بررسي معجزات قرآن در اين آيات بپردازيم. 

در  آيات  1 تا 4  سوره ي  مبارکه ي  روم،  دو  معجزه ي بزرگ  خداوند  ديده مي شود:

1)      اولين معجزه، مربوط به پيشگويي خداوند درباره ي يک حادثه ي تاريخي است. بدين ترتيب که خداوند در اين آيات، خبر از پيروزي روم در جنگ با  ايرانيان مي دهد.

آيات ابتدايي سوره ي روم، در زمان حضور پيامبر گرامي اسلام در مکه و در حدود سال 620 ميلادي (6 سال بعد از اولين جنگ بزرگ ايران و روم شرقي در منطقه ي اورشليم (بيت المقدس)) نازل شد. جنگ مذکور بين ايران و روم شرقي (بيزانس) در سال 614 ميلادي به وقوع پيوست که در اثر آن، شهر اورشليم (بيت المقدس) و سرزمين هاي زيادي از منطقه ي شامات و فلسطين به دست دولت ايراني ساساني افتاد.(468) جنگ سال 614 ميلادي، از جنگ هاي مشهور تاريخ است؛ زيرا به دنبال فتح اورشليم به دست ايرانيان، صليب مقدس نيز به دست ايرانيان افتاد و آن ها اين صليب را به عنوان غنيمت جنگي با خود به ايران بردند.(469) (صليب مقدس، صليبي است  که بنابر اعتقاد مسيحيان، حضرت عيسي (ع) بر روي آن به صليب کشيده شدند و پس از مرگ به آسمان عروج کردند.(470) البته مسلمانان به اين صليب و مرگ حضرت عيسي (ع) اعتقاد ندارند، بلکه اعتقاد دارند که خداوند حضرت  عيسي (ع) را به صورت زنده عروج داده اند.)

بعد از جنگ سال 614 ميلادي، اکثر کشورها نابودي حکومت روم شرقي  (بيزانس) را که يکي از ابرقدرت هاي آن زمان بود، حتمي مي دانستند؛ زيرا قبل از فتح اورشليم نيز روميان بيزانسي، شکست هاي متوالي و متعددي از ايرانيان  خورده  بودند  و  سرزمين هاي  زيادي  از  روم،  به  دست  ايرانيان افتاده بود.(471)

اما خداوند متعال، براي اميدواري دادن به مسلمانان که در آن هنگام، دوران سختي را پشت سر مي گذاشتند، پيشگويي انجام داد تا مسلمانان را بيشتر به آينده اميدوار کند.

خداوند قادر متعال در اواخر حضور پيامبر در مکه (مصادف با 620 ميلادي)، آيات ابتدايي سوره ي روم را بر پيامبر گرامي اسلام نازل کرد(472) و در آن وعده داد که روم، عليرغم شکستي که از ايران خورده بود،  در  کمتر  از  10 سال (3 تا 9 سال) بر ايران پيروز خواهد شد.(473)  خداوند  متعال  در  ادامه  نيز مي فرمايد که مومنين با  تحقق  اين  وعده  و  پيشگويي  خوشحال  خواهند شد و به آينده اي روشن براي اسلام، اميدوار خواهند گشت.

بعد از نزول آيات مذکور، مشرکين مکه، پيامبر و مسلمانان را مسخره نموده و (نعوذ بالله) پيشگويي قرآن را دروغ دانستند. اما تاريخ بعد از گذشت 7 سال نشان داد که پيشگويي قرآن کاملاً صحيح بوده و خداوند دانا خود بهتر از هرکس ديگري از آينده خبر دارد.
بدين صورت که  در  سال  627  ميلادي  (7  سال  بعد  از  نزول  آيات  ابتدايي سوره ي  روم)، روميان شکست سختي را در منطقه ي نينوا بر ايرانيان تحميل نمودند. به نحوي که ايرانيان از ترس شکست هاي بيشتر، صلحي را با روم شرقي منعقد نمودند که بنابر مفاد آن، ايرانيان مجبور شدند از متصرفات قبلي خود عقب نشيني نموده و صليب مقدس را به اورشليم بازگردانند.(474) بدين ترتيب با تحقق وعده ي خداوند، مومنين شاد گشته و به وعده هاي ديگر خداوند متعال از جمله پيروزي اسلام در آينده نيز اميدوار شدند.
 

2)      دومين معجزه اي که در آيات ابتدايي سوره ي روم وجود دارد، بعد از گذشت 14 قرن از نزول قرآن، و به دنبال اختراع وسايل پيشرفته اي همچون ماهواره، کشف شد.
اين معجزه، يک  معجزه ي  مربوط  به  علوم  طبيعي  است  که  در  حوزه ي علم زمين شناسي بيان شده و خداوند در آن، از يک واقعيت علمي مهم پرده برداشته است؛ واقعيتي که 14 قرن از ديد مسلمانان و ساير انسان ها پنهان  مانده  بود،  اما  خداوند  آن  را  در  کتاب  مقدس  قرآن،  به  بنده ي بزرگوارش حضرت محمد (ص) در سرزمين خشک و بي آب و علف عربستان اعلام کرده بود.
براي شناختن بهتر اين معجزه،  بهتر  است  قبل  از  هر  چيز  به  آيات 1 تا 3 سوره ي روم و ترجمه ي آن، نگاه مجددي بيندازيم:

خداوند در آيات 2 و 3 سوره ي مبارکه ي روم مي فرمايند:

« غُلِبَتِ الرُّومُ (2) فى أَدْنى الأرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سيَغْلِبُونَ (3) »(475)

در اکثر ترجمه هايي که از آيات فوق وجود دارند، چنين مي بينيم:

« روميان شكست خوردند (2) در نزديكترين سرزمين و[لى] بعد از شكستشان در ظرف چند سالى به زودى پيروز خواهند گرديد (3) »(476)

همان گونه که ملاحظه فرموديد، در اکثر ترجمه هايي که از قرآن موجود است، عبارت أَدنى الأرض به صورت نزديكترين سرزمين ترجمه شده است. يعني معناي فرعي و غير رايج کلمه ي أَدنى در ترجمه ها به کار گرفته شده است.(477) اين در حالي است که  اگر  معناي  دوم  و  فرعي کلمه ي أَدنى يا نزديكترين را به کار بريم، ممکن است با ابهاماتي مواجه شويم.

براي درک بهتر اين موضوع، به تصوير زير توجه فرماييد:

 

 

در تصوير فوق، ملاحظه مي فرماييد که تمام مناطق موجود بر روي دايره ي قرمز بزرگ، فاصله ي يکساني از مکه (دايره ي آبي کوچک) دارند.يکي از اين مناطق که با فلش زرد رنگ نشان داده شده است، محل جنگ ايران و روم در سال 614 ميلادي مي باشد.

با توجه در تصوير فوق، نتيجه مي شود که عبارت أَدنى الأرض که در آيات ابتدايي سوره ي روم آمده است، به احتمال زياد به معناي نزديكترين سرزمين نيست؛ زيرا سرزمين هاي بسياري از جمله جنوب عراق، شمال مصر و... نيز روي دايره ي قرمز بزرگ قرار  دارند  و  فاصله ي  آن ها  از  مکه  نيز  مساوي  فاصله ي  محل  جنگ  ايران  و  روم،  از  مکه  است.  بنابراين، نمي توان به محل جنگ ايران و روم، لفظ « نزديک ترين سرزمين به مکه » را اطلاق کرد، چرا که نقاط فراوان ديگري هستند که فاصله شان از مکه، مساوي فاصله ي مکه با محل نبرد ايران و روم است.

علاوه بر اين، سرزمين هاي ديگري مانند يمن نيز که محل مناقشات ديگري بين ايران و روم بودند، نسبت به اورشليم و فلسطين (محل جنگ سال 614 ميلادي) به مکه نزديکترند. بنابراين عبارت نزديكترين سرزمين بيشتر بر (يمن) انطباق دارد تا اورشليم.

بنا بر دلايل فوق، به نظر نمي رسد که منظور از أَدنى الأرض، نزديكترين سرزمين باشد.

حال با اين اوصاف، معناي أَدنى الأرض چه مي تواند باشد؟

اصلي ترين و رايج ترين معناي کلمه ي أَدنى، عبارت پست ترين مي باشد؛ همان گونه که کلماتي مانند دنيء نيز به معناي پست، و دنائت نيز به معناي پستي مي باشند. نکته ي جالب اين که اين کلمات در زبان فارسي نيز به همين معاني استفاده مي شوند.

بدين ترتيب مي توان عبارت أَدنى الأرض را به صورت پست ترين سرزمين معنا کرد.

نکته ي مهم اين که کلمه ي أدني در فرهنگ لغات و مترجم هاي کامپيوتري و اينترنتي نيز عمدتاً به معناي کمترين، پست تر، و به خصوص پست ترين ترجمه مي شود که اين مسأله نيز نشان مي دهد از نظر اين فرهنگ لغات نيز معناي اصلي کلمه ي أدني، عبارت پست ترين مي باشد.

اما  جالب تر  اين  که  هنگامي  که  در  مترجم هاي  آنلاين  و  اينترنتي عربي–انگليسي عبارت أَدنى الأرض را وارد مي کنيم، ترجمه ي آن به صورت Lower Land يا Lowest Land ظاهر مي شود که معناي آن در فارسي، سرزمين پست تر  يا  پست ترين سرزمين  مي باشد.  بنابراين  اين مترجم ها نيز درباره ي کلمه ي أدني، معناي پست تر يا پست ترين را صحيح مي دانند.(478) (لازم به ذکر است که کلمه ي أدني يک اسم تفضيل(479) در زبان عربي است  که  بنا  به  موقعيت  آن  در  جمله،  مي تواند  به  صورت پست تر يا پست ترين معنا شود. در مورد آيه ي 3 سوره ي روم، به دليل نقش أدني در جمله، معناي درست آن پست ترين مي باشد.)

براي درک بهتر مطالب گفته شده، به تصاوير زير توجه فرماييد:

 

 


 

بدين ترتيب همانگونه که ملاحظه فرموديد، از نظر مترجم هاي معتبري همچون « Google Translate » نيز أدني الأرض به معناي پست ترين سرزمين مي باشد.

 
اما آيا پست ترين سرزمين، در آيه ي 3 سوره ي روم، معناي خاصي دارد؟

قبل از اختراع ماهواره ها و استفاده از آن ها در علوم زمين شناسي و جغرافيا، اندازه گيري ارتفاع نقاط مختلف سطح زمين و مقايسه ي آن ها با يکديگر، کار بسيار سخت و غيردقيقي بود؛ اما با اختراع ماهواره ها و استفاده از آن ها در علوم زمين شناسي و جغرافيا، مقايسه ي ارتفاع مناطق مختلف کره ي زمين آسان شد. در طي اين مطالعات، مشخص شد که پست ترين منطقه ي روي خشکي هاي زمين، بحرالميت (Dead Sea) بوده  و سرزمين هاي اطراف بحرالميت شامل کرانه هاي غربي و شرقي رود اردن، پست ترين سرزمين هاي کره ي زمين مي باشند.(480)

براي درک بهتر اين مطلب، به تصاوير زير که از سايت هاي معتبر برداشته شده اند، توجه فرماييد:(481)


 


مقالاتي درباره ي پست ترين نقطه ي زمين در بحرالميت(Dead Sea)




پست ترين نقطه ي عالم در مرز بين کشور اردن و کرانه ي باختري رود اردن در فلسطين اشغالي.)


بدين ترتيب  همانگونه  که  ملاحظه  فرموديد، بحر الميت (Dead Sea) پست ترين نقطه ي روي زمين است.

حال اگر به نقشه هاي جغرافيايي دقت نماييم، متوجه خواهيم شد که يکي از نزديک ترين   شهرهاي  بزرگ  تاريخي  به  بحرالميت،  شهر  اورشليم   يا بيت المقدس  (Jerusalem)   است.   به   نحوي   که  حداقل  فاصله ي بيت المقدس   از   بحرالميت،  40/17  کيلومتر   و   حداکثر   فاصله ي بيت المقدس از بحرالميت، 47/21 کيلومتر مي باشد. 

در تصاوير زير، موقعيت شهر بيت المقدس را نسبت به بحرالميت مشاهده مي فرماييد:

 
 
فاصله ي بسيار کم بيت المقدس (بيضي کوچک) از بحر الميت (بيضي بزرگ).


 فاصله ي بسيار کم بيت المقدس (Jerusalem) از بحر الميت (Dead Sea) در تصوير ماهواره اي سايت Google. دقت کنيد که خطوط زرد, فاصله ي شهر را از بحر الميت و خطوط آبي , فاصله ي مسجدالاقصي را از بحر الميت نشان مي دهد. 10/80 مايل يا 17/38 کيلومتر است. به مقياس موجود در گوشه ي پايين چپ تصوير توجه فرماييد.


همان گونه  که  ملاحظه  فرموديد،  بحرالميت (Dead Sea)  پست ترين نقطه ي خشکي هاي زمين بوده و بدين ترتيب، اورشليم يا بيت المقدس  (Jerusalem) نيز در پست ترين سرزمين جهان قرار داد که همانا سرزمين کرانه ي غربي رود اردن است.

با اين اوصاف درمي يابيم که مقصود خداوند از عبارت أَدنى الأرض در آيات ابتدايي سوره ي روم، پست ترين سرزمين بوده است، نه نزديكترين سرزمين، که اين مطلب با معناي اصلي أَدنى که پست ترين است، مطابقت دارد. در واقع خداوند متعال، در آيات ابتدايي سوره ي روم، يکي از معجزات قرآن کريم را در حوزه ي علم زمين شناسي و جغرافيا بيان کرده و در اين آيات، سرزمين کرانه ي غربي رود اردن را که اورشليم (محل شکست روم از ايران در سال 614 ميلادي) در آن واقع شده، پست ترين سرزمين دانسته است.(482)

اين معجزه ي علمي بي نظير، در حالي از سوي قرآن اعلام شد که اندازه گيري اختلاف سطح خشکي ها از دريا، و مقايسه ي سطوح نقاط مختلف کره ي زمين ممکن  نبود.  تنها  با  اختراع  ماهواره ها  و  امکانات  پيشرفته،  بشر  توانست   به  پست ترين سرزمين (پست ترين نقطه ي خشکي)  در  جهان پي ببرد که اين امر، بعد از 1400 سال از نزول قرآن امکان پذير شد.

نکته ي مهمي که  وجود  دارد،  اين  است  که  خداوند  متعال  در  آيه ي  اول سوره ي روم، حروف مقطعه را به کار برده است و اين مسأله نيز مي تواند ما را به وجود معجزات آشکار در آيات ابتدايي سوره ي روم، راهنمايي کند؛ زيرا در قرآن کريم، در اکثر مواردي که از حروف مقطعه استفاده شده، بلافاصله بعد از آن آياتي  درباره ي  عظمت  قرآن  بيان  شده  است.  حال اين  مسأله  که  در سوره ي روم بلافاصله بعد از حروف مقطعه، قضيه ي شکست روم از ايران مطرح شده است، نشان مي دهد که در پس ظاهر آيات مربوط به شکست ايران از روم، معجزات بزرگي نهفته است که عظمت قرآن را نشان مي دهد. بدين ترتيب مي توان گفت که خداوند متعال نيز ما را به معجزات موجود در آيات ابتدايي سوره ي روم، آگاه کرده است، اما ما انسان ها به دليل نقايص علمي و عدم وجود امکانات، تا قرن اخير از فهم بخشي از اين معجزات عاجز بوديم.

اما در اين ميان، دشمنان اسلام نيز بيکار ننشسته اند و تلاش مذبوحانه اي را در رد اين معجزات  آشکار  الهي  انجام  داده اند. اين معجزات الهي به قدري  دقيق و بي شبهه بيان شده اند که حسد و خشم دشمنان اسلام را برانگيخته اند و آنان در صدد برآمده اند تا به نحوي در اين معجزات شبهه وارد کنند.

براي مثال، در چند سايت اوانجليکال (صهيونيست مسيحي) بيان شده است که از آن جا که پست ترين نقطه ي زمين در جهان در کنار بحرالميت قرار دارد و شکست روم از ايران نيز در اورشليم اتفاق افتاده است، مطلب ذکر شده در قرآن صحيح نيست و قرآن درباره ي پست ترين نقطه ي زمين اشتباه کرده است؛ چرا که اورشليم (بيت المقدس) که محل شکست ايران از روم بوده است، از پست ترين نقطه ي جهان، کمي فاصله دارد و از آن کمي بلند تر است. بنابراين قرآن اشتباه کرده (نعوذ بالله) و به همين دليل کتاب آسماني نيست.

در رد ادعاهاي  سخيف و بي پايه ي سايت هاي مذکور و سايت هاي مشابه، بايد گفت که بنا بر چند دليل محکم، سخنان اين سايت ها کاملاً غلط است:

A)      خداوند متعال در قرآن کريم، از پست ترين سرزمين جهان سخن گفته است، نه از پست ترين نقطه ي جهان. بدين صورت که خداوند بزرگ، عبارت دقيق أَدنى الأرض يا پست ترين سرزمين را در آيات ابتدايي سوره ي روم  به  کار  برده  است  و هيچ گاه عبارت پست ترين شهر و يا عبارت پست ترين نقطه را ذکر نکرده است.

از نظر جغرافيايي نيز سرزمين کرانه ي غربي رود اردن (که اورشليم و قسمت شمالي و غربي بحرالميت و سرزمين هاي اطرافشان نيز بخشي از آن هستند)،  پست ترين  سرزمين  جهان مي باشد، که اين مطلب با آيه ي قرآن در رابطه با محل شکست روم مطابقت دارد؛ چرا که قرآن نيز سرزميني که شکست روم در آن روي داده است (کرانه ي غربي رود اردن) را پست ترين سرزمين دانسته است، نه شهر اورشليم.

بنابراين نتيجه مي شود که سخن دشمنان اسلام در رد اين معجزه ي بزرگ، دروغي بيش نيست. چرا  که  خداوند بزرگ در سوره ي روم،  شهر  اورشليم  را  پست ترين  شهر  يا پست ترين نقطه ندانسته است، بلکه سرزميني که اورشليم (محل شکست روم از ايران) در آن قرار دارد را به عنوان پست ترين سرزمين دانسته است و اين مطلب با واقعيات علم زمين شناسي مطابقت دارد.

 

B)      دشمنان اسلام که در رابطه با معجزات قرآن گزافه گويي مي کنند، به اين مسأله  توجه  نکرده اند  که  محل  نبرد  دو  لشکر،  هيچ گاه  نمي تواند پست ترين نقطه ي زمين باشد؛ زيرا پست ترين نقطه ي کره ي زمين، يک منطقه ي کوچک در ابعاد کمتر از يک متر است که يک نفر به سختي مي تواند در آن بايستد!

بنابراين هيچگاه نمي توان محل نبرد دو لشکر را در پست ترين نقطه ي زمين دانست، چرا که پست ترين نقطه ي زمين مساحت کمي دارد. اما سخن خداوند قادر متعال که سرزمين محل جنگ ايران و روم را پست ترين سرزمين دانسته است، کاملاً درست مي باشد؛ چرا که يک سرزمين پست به راحتي مي تواند دو لشگر را در خود جاي دهد. براي درک بهتر اين مسأله به شکل زير توجه فرماييد:


 مقايسه ي معجزه ي قرآن مجيد در آيات ابتدايي سوره روم با گزافه گويي هاي دشمنان اسلام: دشمنان اسلام ميگويند که پست ترين نقطه ي زمين در سواحل بحر الميت است و شکست روم از ايران در اورشليم رخ داده است; بنابراين (نعوذبالله) قرآن در اطلاق لفظ پست ترين سرزمين به محل شکست روم از ايران , اشتباه کرده است! اين حماقت و جسارت دشمنان اسلام از آنجا ناشي مي شود که آن ها حتي منطق را در گفته هاي خود به کار نمي برند ; بدين ترتيب که آنها دقت نکرده اند که در آيات ابتدايي سوره روم , سخن از پست ترين سرزمين به ميان آمده است نه پست ترين نقطه ي زمين. زيراعلاوه بر معناي ظاهري آيه, منطقا هم نمي توان تصور کرد که محل جنگ دو لشکر در يک نقطه ي پست باشد. در شکل سمت راست را نيز ملاحظه مي فرماييد که پست ترين نقطه ي زمين تنها گنجايش يک انسان را دارد نه يک لشمر; اما پست ترين سرزمين(شکل سمت چپ) , توانايي گنجاندن دو لشکر را در خود دارد. بدين ترتيب اين مطلب اثبات مي کند که سخن خداوند متعال در قرآن , کاملا منطقي و سخنان دشمنان اسلام , دور از منطق است.

 

بدين ترتيب مي توان دريافت که سخن خداوند بزرگ در قرآن، علاوه بر انطباق با علم، با منطق نيز کاملاً مطابق مي باشد، اما سخن دشمنان گزافه گوي که  درباره ي  محل  جنگ  دو لشگر  در  پست ترين  نقطه ي  زمين  صحبت مي کنند، بر منطق نيز منطبق نيست.

 

A)      علاوه بر دلايل محکمي که در بالا به آن ها اشاره شد، سوالات مهمي مطرح مي گردد که ادعاهاي دشمنان اسلام را رد مي کند؛ و آن سوالات بدين قرار هستند:

چگونه ممکن  است  قرآن  در  آيه اي  که  مربوط  به  جنگ  است، مسأله ي سرزمين محل جنگ را بيان نمايد و اينچنين دقيق و جسورانه، درباره ي پستي و بلندي محل جنگ سخن بگويد؟ انسان هاي از خدا بي خبري که کلمات قرآن را به پيامبر (ص) نسبت مي دهند و آن را سخن خدا نمي دانند، آيا از خود نمي پرسند که چگونه ممکن است پيامبر (ص) خود را به دردسر انداخته و در هنگام صحبت از جنگ، درباره ي پستي و بلندي زمين  سخن گفته باشد؟ حال آن که اگر واقعاً خود پيامبر (ص) قرآن را ساخته باشد (نعوذ بالله)، براي خود دردسر نمي تراشد و درباره ي مسايل خطيري چون پستي و بلندي زمين سخن نمي گويد.

سرانجام بايد اين سوال را پرسيد که چگونه ممکن است که قرآن در يکي از آيات نادر خود، سخن از پست ترين سرزمين زده باشد و به صورت تصادفي از نظر جغرافيايي نيز همان سرزمين از همه ي نقاط دنيا پست تر باشد؟ در اين جا حتي اگر بحث نقطه و سرزمين را که در بالا بيان کرديم، کنار بگذاريم، باز هم جاي شگفتي خواهد بود که در يکي از نزديک ترين شهر ها به بحرالميت (پست ترين نقطه ي زمين)، شکست روم از ايران اتفاق افتاده است و قرآن نيز به بسيار پست بودن محل شکست روم، اشاره کرده است

همان گونه که ملاحظه فرموديد آيات ابتدايي سوره ي روم، حاوي دقيق ترين و شگفت انگيزترين معجزات خداوند در رابطه با علوم مختلف، به خصوص علوم تجربي است و اين معجزه و ساير معجزات بزرگ خداوند که در حوزه ي علوم طبيعي هستند، جواب دندان شکني به ماسون هايي است که فراماسونري را منبع و منشأ علم دانسته و اديان الهي را مکاتبي صرفاً تئوريک و داستاني معرفي مي نمايند.

با اين معجزات علمي آشکار، مي توان جوانان تحصيل کرده را به سمت قرآن و اسلام هدايت کرد و از افتادن در دام فريبنده ي ماسون ها در امان نگاه داشت. به همين دليل، معجزات علمي قرآن را نيز مي توان در زمره ي تمهيدات اسلام در مقابله با فراماسونري به حساب آورد؛ چرا که اين معجزات، با ادعاهاي علمي ماسون ها مفابله مي نمايد.

در پايان بايد اين نکته را خاطر نشان شويم که معجزات علمي قرآن، محدود به مثال بالا نيستند، بلکه معجزات علمي بي شماري در بين آيات قرآن مجيد و حتي احاديث معصومين (ع) وجود دارند که ما به دليل پرهيز از اطاله ي کلام، به   آن ها نمي پردازيم.

 

 

4 – بيان اين مطلب در قرآن  که بني اسرائيل دو مرتبه در زمين فساد مي کنند و در مرتبه ي دوم، خداوند براي هميشه آنان را نابود مي نمايد.

خداوند متعال در قرآن کريم بارها به توطئه هاي بني اسراييل اشاره کرده و خباثت آنان را بيان نموده است؛ همچنين در آيات متعددي خداوند متعال به تقبيح اعمال آنان پرداخته است تا مسلمانان از اشتباهات و تخلفات آنان درس بگيرند و از معصيت و نافرماني خودداري نمايند.

خداوند بزرگ در چندين آيه، آينده ي بني اسراييل را پيشگويي کرده و به آن ها در اين مورد، هشدار داده است تا بني اسراييل تصور نکنند که مي توانند تا ابد به زشتکاري هاي خود ادامه دهند.

نمونه اي از آيات مهم در رابطه با سرنوشت بني اسراييل، آيات 4 تا 8 سوره ي اسراء (بني اسراييل) مي باشد:

 



 
صفحه  16  15  14  13  12  11  10   9  8  7  6  5  4  3  2  1
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتان در مورد مطالب وبلاگ چیست؟
    مهمترین برنامه جهت تعجیل در ظهورچیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 211
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 150
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 373
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 1,458
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,485
  • بازدید ماه : 2,485
  • بازدید سال : 11,270
  • بازدید کلی : 109,943